به گزارش نبض بورس، نویسنده: هابیل خاوری | این روزهای شاهد چندگانگی در تحلیلهای ارائه شده در خصوص بازار و شرایط و مشکلات آن از سوی فعالین هستیم، عدهای مشکل بازار را برجام و دولت میدانند و عدهای مشکل بازار را عدم وجود نقدینگی و نرخ بهره بین بانکی و نرخ ارز و عدهای دیگر اعتراضات چند روز اخیر را؟
فقط یک چیز را به وضوح و با صراحت عنوان میکنم که فعالین بازار به دنبال دلیل تراشی روزانه برای خود هستند تا همه چیز را توجیه کنند. از نظر بنده هر فاکتوری با تقدم و تاخیر زمانی و قیمتی بر روی شاخص کل اثر دارد، که هر متغیر مستقل با آزمون آماری خاص خودش باید بررسی شود. به عنوان مثال اگر منتظر رشد قیمت سهام شرکت ها، کلیت بازار و شاخص کل هستید به دنبال کاهش شدید نرخ دلار به دنبال توافق برجام نباید باشیم، ضمنا مورد دیگری که حائز اهمیت است با توجه به رکود در حوزه یورو احتمالا شاهد افت در قیمتهای جهانی باشیم که طبیعتا شرایط خوبی را برای بازار سرمایه ما رقم نخواهد زد.
مورد بعدی برخی فعالین اعتراضات اخیر را عامل ریزش بورس می دانند؟ سوال من این است از این دوستان، علت و معلول بین این دو رخداد کدام است؟ آیا رابطهای وجود دارد؟ با کدام آزمون آماری اثبات شده این رابطه علت و معلولی را در آوردید؟ آیا رابطه دو طرفه است؟ با کدام دیتا این کورلیشن را بدست آوردید؟ با کدام نرم افزار و کدام آزمون آماری و با چه رفرنسی به خود جرات میدهید با قاطعیت در مورد اثر گذاری دو متغیر سخن بگویید؟
متاسفانه این روزها تحلیلهای بی پایه و اساس و بعضا مغرضانه نسبت به کلیت بازار یا برخی صنایع به وفور به چشم میخورد و به نحوی فضای تحلیل بسیار تیره و غیرقابل اتکا برای سهامداران خرد گردیده است که مسیر درست را نمیتوانند تشخیص دهند و فرار را بر قرار در این بازار ترجیح میدهند که خروج پول حقیقی خود گواه بر این موضوع است.
طبیعتا هر کسی از دیدگاه خودش بازار را نظاره گر است پس تفاوت دیدگاه با توجه به سبک تحلیل افراد و شکل حضور آنها در بازار کاملا متفاوت است. این که صرفا به شناخت مشکلات بازار بپردازیم و بگوییم که فلان چیز مشکل بازار است بنظرم کار درستی نباشد و برای هر مشکلی باید راهکارهای علمی و عملی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم تا بهترین راه حل برای حل مشکلات بازار سرمایه ارائه گردد.
پیشنهاد بنده به سازمان بورس و حتی فرابورس این است که تشکیل کارگروهی از متخصصین تحصیلکرده تحت عنوان کارگروه آسیب شناسی بازار سرمایه برای بررسی مشکلات بازار در مقاطع مختلف است. در شگفتم که چگونه دوستان سازمان با یک جلسه ۳ ساعته برای بازاری با این حجم و ابعاد نسخه پیچی میکنند و قانون وضع میکنند.
مورد بعدی که باید توجه ویژهای به آن بشود تایید صلاحیت کارشناسان بازار سرمایه و سلبیریتیهای بورسی است، این افراد با در دست داشتن تریبونهایی میتوانند بسیار گمراه کنند باشند.
در ۶ ماه ابتدایی سال نه تنها روند خروج پول از بازار متوقف نشده است، بلکه کوچکترین ضعفی هم در خروج پول مشاهده نکرده ایم، فقط یکی از صدها دلیل و نشانه برای برگشت بازار تغییر در روند ورود و خروج پول است و عوامل دیگری که در سطح کلان بر بازار تاثیر گذارند همچون، نرخهای جهانی، سیاستهای داخلی و خارجی در حوزه اقتصادی، قیمتهای جهانی و حتی مواردی همچون میانگین حجم معاملات، نسبت حجم به ارزش معاملات، نوع تحرکات در بازارهای سرمایه گذاری موازی، روند و حجم انتشار اوراق دولتی، معاملات در بازار آپشن ها، اوراق تبعی، تحرکات سهامداران درصدی و حتی خود حقیقی ها، گزارش تعدیل صندوق ها، شرایط بنیادی شرکتها و صدها فاکتور اثر گذار دیگر.
بزرگترین فاجعه در بازارهای مالی زمانی رخ میدهد که توهم تسلط کامل بر تمامی ابعاد بازار را داشته باشیم. برای بررسی اثرات دو متغیر بر هم باید ساعتها آزمونهای آماری مختلفی را به کار گرفت تا بتوان اثر دو متغیر را بر هم در بازههای زمانی مختلف بدست آورد.
اینجا بازار سرمایه است، از عجایبش این است که هر کسی هر متغیری را که میخواهد به بورس ربط میدهد و کورلیشن میگیرد؛ و از طرفی متولی آن که سازمان بورس است باید قوانین و شرایط را به نحوی مدیریت کند که باعث فراری دادن سرمایه از این بازار نشود، در صورتی که متولی بازار خود حامی صندوقهای درامد ثابت شده است، دوستان بجای هموار کردن مسیرهای جذب سرمایه به نحوی عمل میکنند که سرمایههای موجود در این بازار هم درحال پارک شدن در صندوقهای درآمد ثابت با نرخ سودهای عجیب است. دقیقا مدیران بورسی برعکس بازار پول دارند عمل میکنند (مدیران بجای جاده سازی در حال ساخت پارکینگ سرمایه هستند).
نوسانات بازار بر اثر هر نوع خبری کوتاه و محدود است، معیار سرمایه گذاری در بورس در برهه فعلی که شرایط سختی است برای همه تولید و فروش شرکت ها، قیمتهای جهانی (نه منتظر تاثیر لحظهای روی تابلوی معالات در سایت TSE باشیم) توافق برجام در شرف انجام است، ولی قیمتهای جهانی کجا هستند؟ آیا قیمت جهانی مس دچار افت نشده است؟ قیمت اوره یا متانول چه وضعیتی دارد؟، نسبتهای مالی به ویژه p/e و p/s پایین، یونیک بودن شرکتها و مارکت کپ پایین، ارزش جایگزینی پایین در قیاس با ظرفیت تولید و فروش شرکت، داشتن طرح توسعهای و هزاران دلیل دیگر در روند صعودی یا نزولی یک سهم و کلیت بازار دخیل هستند پس صحبت در خصوص یک فاکتور بدون در نظر گرفتن دیگر فاکتورهای مهم کاملا بدور از علم و تخصص است و اوج بی سوادی فرد اظهار نظر کننده.
و اما در خصوص بازار از منظر دیدگاهی که اکثر فعالین خود را درگیر آن نموده اند و چشمان خود را در برابر تمامی فاکتورهای اعلامی دیگر بسته اند و صرفا از آن استفاده میکنند را یک بررسی مختصر مینمایم، منظورم همان دیدگاه تکنیکالی به بازار و شاخص کل است، دیدگاهی که فعالین بازار با علم یک قرن پیش به آن نگاه میکنند و برخی موارد منسوخ شده در علم تحلیلی را هنوز هم بکار میبرند، از این نکته غافل نشویم که تکنیکال علم وسیع و گستردهای است که به راحتی نمیتوان با دو خط موازی نموداری را تحلیل نمود، شاید روزها شده است که در بررسی تکنیکال یک نماد با توجه به پیچیدگی امواج ناکام مانده ام.
اما بسیار ساده بگویم که شاخص کل (شاخصی که هیچگاه کل نبود) در حال نزدیک شدن به محدوده حمایتی ۱ میلیون و ۳۱۰ هزار واحدی خود است که حمایت روند صعودی شاخص است. بنظر مسیر نزولی را تا حوالی شاخص ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار واحدی الی ۱ میلیون و ۲۷۰ هزار واحد بنظرم شاهد باشیم؛ و نفوذ به سطوح پایینتر شرایط را بسیار پیچیدهتر خواهد نمود.